دانلود کتاب حکایت دولت و فرزانگی
دریافت کتاب رایگان حکایت دولت و فرزانگی
توضیحات:
حکایت مشاوره مرد جوان با خویشاوندی دولتمند
روزگاری جوانی هوشمند می زیست که می خواست دولتمند شود. آکنده از نومیدی ها و موانعی انکارناپذیر، هنوز به ستاره بخت خود اعتقاد داشت. در حالی که منتظر لبخند بخت خویش بود، به عنوان دستیار مدیر حسابداری در شرکت تبلیغاتی کوچکی کار می کرد. حقوقش بسنده نبود و مدتی بود که احساس می کرد کارش برای او چندان رضایتی به همراه نمی آورد. دیگر دست و دلش به کار نمی رفت. در این فکر و رویا بود که به کاری دیگر دست بزند.
نظرات